فرشته نجات
درباره وبلاگ

میروم دیگر شما یادم کنید / من که رفتم این غزل ها را شما دفتر کنید میروم تا دل نبندم دل به خوبی هایتان / باز هم دل بستم و زخمی شدم ، باور کنید . . .
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
عزیز دلم شما میتونی برای اینکه لینک بشی اول ثبت نام کنی یا اول تو منو لینک کنی بعد اینجا به صورت خودکار لینکت ثبت میشه!!!!!!!!!!!





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1


کد تغییر شکل موس -->
ستاره شب
ستاره
جمعه 22 بهمن 1389برچسب:, :: 12:30 AM ::  نويسنده : ستاره       

مردي داشت در خيابان حركت مي كرد كه ناگهان صدايي از پشت گفت:

 

- اگر يك قدم ديگه جلو بروي كشته مي شوي .

مرد ايستاد و در همان لحظه آجري از بالا افتاد جلوي پايش.

مرد نفس راحتي كشيد و با تعجب دوروبرش را  نگاه كرد اما كسي را نديد .

بهر حال نجات پيدا كرده بود .

به راهش ادامه داد .به محض اينكه مي خواست از خيابان رد بشود باز همان صدا گفت :

- بايست

مرد ايستاد و در همان لحظه ماشيني با سرعتي عجيب از کنارش رد شد .بازهم نجات پيدا كرده بود .

مرد پرسيد تو كي هستي  و صدا جواب داد : من فرشته نگهبان تو هستم .

مرد فكري كرد و گفت :

- ببينم اون موقعي كه من داشتم ازدواج مي كردم کدام گوري بودي ؟!??



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: